Web Analytics Made Easy - Statcounter

فارس پلاس؛ خط ویژه - خط ویژه، رصدی است روزانه از لابه‌لای روزنامه‌های داخلی و عملیات رسانه‌ای پایگاه‌های خبری رسانه‌های ضد انقلاب، در این رصد  برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانه‌های داخلی و ضد انقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.

*******

ماهیگیری جریان غربگرا و اپوزیسیون از انتخابات ترکیه

پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، رسانه های منتسب به جریان غربگرا همصدا با فعالین و رسانه های اپوزیسیون، با حسرت از این انتخابات یاد کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به عنوان نمونه، روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «نمونه ای توسعه یافته از دموکراسی» به قلم «محمدرضا عارف» نوشت:« آنچه در انتخابات اخیر کشور دوست، برادر و همسایه با جمعیت اکثریت مسلمان شاهدیم، نمونه‌ای توسعه‌یافته از دموکراسی و مشارکت در کشوری غیرغربی است که بیش از هر چیز نشان‌دهنده آن است که از طرفی می‌توان به سنت‌ها و ارزش‌های دینی پایبند بود و از سویی می‌توان دستاوردهای بشر در عرصه‌های مدرنیته و مدرنیزاسیون را پذیرفت.»

در ادامه این مطلب آمده است:«اگر به دنبال مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود هستیم باید در اتاق فکر حاکمیت نگاه نخبگی دست برتر را داشته باشند نه نگاه امنیتی. باشد که در شکل‌دهی به فصل جدیدی از مناسبات بین مردم و حاکمیت و غلبه بر نقشه‌های شوم بدخواهان ایران عزیز، شاهد تصمیماتی بزرگ در عرصه سیاست کشور باشیم در غیر این صورت صرفا باید با نگاه حسرت‌آلود، انتخاباتی نظیر انتخابات ترکیه را نظاره‌گر بود.»
 


انتشار یادداشت محمدرضا عارف در روزنامه اعتماد


این یادداشت تلویحا ایده «جدایی دین از سیاست» را تایید کرده است. همچنین این یادداشت تاکید دارد که می توان با تعامل اسلامگرایان و لائیک ها، به نتایج خوبی در حکمرانی رسید.

یکی از فعالین رسانه ای با نقد الگوقراردادن ترکیه، در مطلبی نوشت:«دولت اردوغان به غرب و آمریکا اعتماد کرد و در جنگ افروزی های آنها در منطقه همراه شد، اما این کار نه موجب شد تا ترکیه را در اتحادیه اروپا عضو کنند، نه رونق اقتصادی به بار آورد، و نه غرب را از کودتا علیه اردوغان باز داشت. اردوغان ۱۱ مرداد ۹۵ گفت: «با وجود دشمنی میان من و بشار اسد، او کودتا را محکوم کرده، در حالی که همپیمانان ما، آمریکا و اروپا، در زمانی که ما نیازمند کمک‌شان بودیم، از پشت به ما خنجر زدند.»

این فعال رسانه ای در ادامه نوشت:«برآیند اعتماد چند دهه ای به نسخه های غرب، چیزی جز سقوط اقتصاد ترکیه، بدهی ۴۶۵ میلیارد دلاری و ثبت رکورد تورم ۱۰۸ درصدی در سال گذشته نبوده است. پول ترکیه در یک سال، ۴۰ درصد ارزش خود را از دست داد... ترکیه پس از اوکراین، دومین کشور در مرزهای شرقی اروپاست که در بیگاری دادن به ناتو و آمریکا، تا سر حد انتحار پیش رفت، اما خسارت های هنگفت نصیبش شد.»

جریان غربگرا در حالی از ترکیه به عنوان نمونه موفق حکمرانی نام می برد که دولت این کشور در جریان کودتای 2016 حدود 77هزار نفر را بازداشت کرد. دولت ترکیه در جریان این کودتا ۴۵ روزنامه، ۱۵ مجله، ۲۳ فرستنده رادیو، ۱۶ فرستنده تلویزیون و ۲۹ بنگاه نشریاتی را تعطیل کرد و گذرنامه ۵۰ هزار نفر باطل اعلام شد و دارایی و املاک تعداد قابل توجهی از محکومان ضبط شد.

حالا شما تصور کنید که اگر حاکمیت در ایران با بانیان فتنه 88 و کودتای مخملی در آن سال، اینچنین رفتر می کرد، شاهد چه واکنشی از سوی جریان غربگرا و همچنین اپوزیسیون بودیم؟!

لازم به ذکر است که جریان غربگرا به این دلیل که مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری 88 را با دروغ تقلب به آشوب و التهاب بدل کرد، به هیچ عنوان صلاحیت اظهارنظر درباره دموکراسی و مردم سالاری و موارد مشابه را ندارد. 

سکوت تأسف برانگیز حامیان دروغین شعار «زن، زندگی، آزادی» و سانسور رشادت مأمور فراجا

در پی گروگان‌گرفته شدن دو زن از استان کرمان توسط اشرار و انتقال آنان به شهرستان خاش و دستور مرجع قضایی به ماموران اداره کل اطلاعات استان، بلافاصله عملیات با همراهی و پشتیبانی پلیس شهرستان خاش به منظور رهایی گروگان ها انجام می شود.

به محض شروع عملیات، اشرار به صورت مسلحانه با ماموران درگیر شدند که در این درگیری سروان «یاسر عبدلی»، جانشین پلیس اطلاعات خاش و از افسران شجاع، متعهد و متخصص پلیس بر اثر اصابت گلوله اشرار به شهادت می رسد.


شهادت مامور فراجا در عملیات نجات دو گروگان زن از دست اشرار در خاش

 

نکته قابل تأمل اینجاست که رسانه های جریان غربگرا به هیچ عنوان به این حادثه اشاره نکرده و تیغ سانسور بر آن کشیدند. این در حالی است که این طیف خود را حامی حقوق زنان نیز می نامد!

سال گذشته و در جریان اغتشاشات، جریان غربگرا همصدا با دشمن، به نفرت پراکنی علیه حافظان امنیت پرداخته و آنان را تضییع کنندگان حقوق زنان جا زدند. این نفرت پراکنی و فضاسازی مسموم موجب شد که عده ای از اوباش و اشرار به خود جرأت داده و گلوی مأمور پلیس را پاره کردند و مأمور دیگر را آتش زده و طلبه بسیجی را نیز وسط خیابان شکنجه کردند.

حادثه اخیر گروگانگیری، سند دیگری بود مبنی بر رسوایی حامیان دروغین شعار «زن، زندگی، آزادی». همان طیفی که وقتی فعال سیاسی هم قبیله آنان، همسر دوم خود را با سلاح گرم به قتل رساند، در مقابل این عمل شنیع سکوت کرده و حتی پا را فراتر گذاشته و «قاتلِ یک زن» را به عنوان قهرمان معرفی کردند!

حادثه اخیر گروگانگیری یکبار دیگر ثابت کرد که حاکمیت در ایران و همچنین حافظان امنیت، حامیان اصلی شعار «زن، زندگی، آزادی» هستند و در بزنگاه ها، نه تنها به طور تمام و کمال از حقوق زنان دفاع کرده بلکه جان خود را نیز در طبق اخلاص می گذارند.

پایان پیام/.

منبع: فارس

کلیدواژه: خط ویژه محمدرضا عارف روزنامه اعتماد جدایی دین از سیاست فراجا اشرار جریان غربگرا جریان غرب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۶۸۶۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تبادل مرگ و زندگی در جریان اهدای عضو

همشهری آنلاین_ فتانه احدی: کارش جست‌وجوی تولد در میان مرگ‌های تلخ است. همه تلاشش این است که مرگ یک بیمار مرگ مغزی، بی‌نتیجه نماند و اعضای بدن او بتوانند جان بیماران نیازمند را نجات دهند. این کار هر چند شیرین اما سخت و نفس‌گیر است. خصوصا اینکه آن‌سوی ماجرا، خانواده‌ای است که عزیزی را از دست داده و داغ بزرگی را تحمل می‌کند. در میان همین اشک‌هاست که یک زندگی تازه، فرصت دوباره نفس کشیدن و لبخند به زندگی متولد می‌شوند و با اهدای عضو یک بیمار مرگ مغزی، فردی از مرگ نجات می‌یابد. اتفاقی که افرادی نظیر دکتر محسن همتی آن را هدایت می‌کنند.

دکتر محسن همتی

محسن همتی، کوردیناتور ارشد یا همان هماهنگ‌کننده تیم پیوند اعضا است که طی ۱۵ سال اخیر در میان مرگ‌های تلخ به دنبال تولدهای دوباره است. وظیفه اصلی و سخت‌ترین قسمت کارش، گرفتن رضایت از خانواده‌ای است که عزیزش دچار مرگ مغزی شده تا برگه‌ای را که اجازه می‌دهد اعضای بدن او به بیماران نیازمند اهدا شود را امضا کند. او در گفت‌وگو با همشهری از جزئیات کارش و خاطرات تلخ و شیرینی که با آنها روبه‌رو شده می‌گوید.

تا حالا چند بار موفق شده‌اید که برای اهدای عضو یک بیمار مرگ مغزی رضایت بگیرید؟

تعداد زیادی بوده. معمولا ماهی۱۰ مرگ مغزی داریم که از این تعداد به طور میانگین موفق می‌شویم از خانواده ۴، ۵ نفرشان رضایت بگیریم.

خود شما شخصا موفق به گرفتن رضایت از چند نفر شده‌اید؟

حداقل ۲۰۰ نفر.

تلاش‌های شما با شکست هم مواجه شده؟

بله. چرا که فرهنگ‌ها و دیدگاه‌ها بسیار متفاوت است. بسیاری به اهدای عضو اعتقاد ندارند و اغلب می‌گویند ما دوست نداریم به مرده ما دست بزنید. حال آنکه در سوی دیگر تعداد زیادی بیمار در لیست انتظار هستند، اما خانواده بیمار مرگ مغزی رضایت نمی‌دهد. در نتیجه هم مرگ مغزی و هم فرد در لیست انتظار از دنیا می‌رود.

بیشترین افرادی که اهدای عضو انجام داده‌اند از کدام شهر بوده‌اند؟

نمی‌شود تقسیم بندی کرد اما در تهران این اتفاق راحت‌تر از شهرستان‌ها صورت می‌گیرد. در برخی از شهرستان‌ها سخت‌تر است و همچنان نیاز به فرهنگسازی دارد. در برخی استان‌ها که دارای خرده فرهنگ‌ها هستند، اهدای عضو هنوز جا نیفتاده است. با این وجود در همان‌ها هم نسبت به گذشته شرایط خیلی بهتر شده و میزان اهدای عضو در حال افزایش است.

بیشترین عضو که مورد نیاز بیماران نیازمند است، چیست؟

قلب، کلیه و کبد.

هنگامی که برای گرفتن رضایت می‌روید، داستان زندگی بیمار مرگ مغزی شما را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد؟

ما چند تا مورد داشتیم که رضایت‌گیری برای ما نیز به شدت، دردناک بود. یکی جوان ۲۰ ساله‌ای بود که در ایستگاه مترو دچار حادثه شده بود. او روز حادثه می‌خواست به محل کارش برود که ناگهان فردی خود را جلوی ریل قطار می‌اندازد، اما با نزدیک شدن قطار می‌ترسد و پشیمان می‌شود، این جوان برای نجات او به روی ریل می‌پرد، او را نجات می‌دهد اما در لحظات آخر که در حال نجات دادن جان خود بوده، سرش با قطار برخورد می‌کند و دچار مرگ مغزی می‌شود. رضایت گرفتن از مادر این جوان ۲۰ ساله بسیار برایم سخت بود.

مورد دوم نیز، خانواده ای برای تفریح به یکی از بوستان‌ها شهر می‌روند و یک بچه کوچک داشتند که در چاله ای می‌افتد. فردی که از آنجا رد می‌شد، کودک را نجات داد. چند روز بعد خانواده کودک نجات یافته برای تشکر از فرد ناجی، مهمانی‌ای برپا می‌کند. در پایان شب وقتی فرد ناجی قصد خروج از مهمانی را داشت متوجه می‌شود که کیف پولش را جا گذاشته است. همان کودکی که وی نجاتش داده بود، کیف پول را بر می‌دارد، از خانه بیرون می‌دود تا آن را به فرد ناجی برساند اما درست مقابل در حیاط، فرد ناجی بی‌آنکه متوجه کودک شود، با ماشین دنده‌عقب می‌گیرد و کودک را زیر گرفته و باعث مرگ مغزی شدن او می‌شود. واقعا رضایت گرفتن از خانواده کودک برای اهدای اعضای بدنش کار سختی بود.

اعضای بدن این دو نفر، چند نفر را نجات دادند؟

هر کدام ۴ نفر را نجات دادند.

کدام عضوشان اهدا شد؟

قلب کلیه و کبدشان.

آیا پیش آمده است که ا عضای بیمار مرگ مغزی به درد اهدا نخورد؟

بله، خیلی وقت‌ها. چون خانواده دیر رضایت می‌دهد، دیگر قلب و کلیه قابل استفاده نیست و فقط کبد را می‌توان استفاده کرد. هر چه بیمار بیشتر در بیمارستان بماند،ارگان کمتری اهدا می‌شود.

پس زمان در این عمل خیلی اهمیت دارد؟

بله بسیار حائز اهمیت است. ارگان‌ها باید در همان دقایق اولیه اهدا شود.

بهترین زمان برای اهدای عضو چقدر است؟

زمانی طلایی ۲۴ ساعت اولیه بهترین زمان اهدای عضو است.

چگونه عضو را برای اهدا انتخاب می‌کنید؟ آیا وجود بیماری می‌تواند از اهدا جلوگیری کند؟

بله. برای اهدای عضو حتما آزمایش‌های تخصصی و سونو گرافی انجام می‌شود.

آزمایشات چقدر طول می کشد تا شما برای اهدای عضور دست به کار شوید؟

معمولا ۱۲ تا ۲۴ ساعت. اگر قابلیت اهدا داشته باشد انجام می‌دهیم.

میانگین سنی بیماران مرگ مغزی چقدر است؟

در گذشته سن‌ها بیشتر بود اما الان کمتر شده است. معمولا ۳۰ تا ۴۰ سال است.

بیمار مرگ مغزی از چه نظر باید با اهدا شونده مطابق باشد؟

از لحاظ سن، قد، وزن، گروه خون و برخی از آیتم‌ها باید به هم نزدیک باشند.

آیا در سالهای اخیر اهدای عضو افزایش پیدا کردو شما می‌توانید راحت‌تر این کار را انجام دهید؟

وزارت بهداشت در سالهای اخیر کلاس‌های آموزشی در این راستا برگزار کرده است که این مسئله باعث رشد اهدای عضو شده است. در شهرستان‌ها نیز فرهنگسازی شده و برای همکاران ما نیز کلاس‌های آموزشی رضایت گیری و اهدای عضو برگزار شده که این امر باعث افزایش کیس‌های اهدایی شده است.

اگر در رسانه‌ها و صدا و سیما یه این موضوع پرداخته شود که در هر دقیقه چند نفر بر اثر نبود عضو فوت می‌کنند و چند نفر همزمان مرگ مغزی ‌می‌شوند اما چون خانواده رضایت نداده، از دنیا می‌روند، به نظرم حتما دیدگاه مردم تغییر خواهد کرد.

حتی از لحاظ اقتصادی نیز نگهداری از بیمارانی که نیاز به اهدای عضو دارند بسیار گران تمام می‌شود. هزینه دارو و دیالیز خیلی بالاست که اهدای عضو می‌تواند کمک کند و به درد و رنج بیماران پایان دهد.

آیا موردی بوده که برای اهدای عضو پولی درخواست شود؟

اگر چنین موردی پیش بیاید، حتما ما ادای عضو را کنسل می‌کنیم. چون کار ما رایگان است. بین کسی که عضو می‌دهد و کسی که عضو می گیرد، پولی رد و بدل نمی‌شود.

آیا شما از سرنوشت بیماران پس از اهدای عضو اطلاع دارید؟

بله! بعد از عمل حالشان را جویا می‌شویم. تا جایی که امکان داشته باشد، مشکلاتشان را حل و رسیگی می‌کنیم.

آیا تاکنون عضوی پس زده شده است که دوباره روند اهدای عضو را برایش از سر بگیرید؟

بله! در مورد چنین بیمارانی تا جایی که بتوانیم آنها را دوباره بستری می‌کنیم و روند را از سر می‌گیریم.

چند درصد این اتفاق می‌افتد؟

در حدود ۱۰ درصد پیش می‌آید.

شما جمله ابتدایی شما برای مواجه با خانواده مرگ مغزی برای اهدای عضو چیست؟

سعی می‌کنیم بات توجه به شرایط آنها را راضی کنیم. به آنها از تجلی روح عزیزشان صحبت می‌کنیم. می‌گوییم که گل آنها در بستری دیگر به زندگی و حیات خود ادامه می‌دهد. نیمی از وجودش در بدنی دیگر زنده است و روحش شاد خواهد شد.

چرا خانواده ها نباید همدیگر را بشناسند؟

چون که به گیرنده عضو استرس وارد می‌شود. گاهی نیز امکان دارد که فرد دریافت کننده، بعد از مدتی فوت کند که باعث می‌شود خانواده اهدا کننده باز هم عزادار شوند.
شما برای کار به شهرستان هم رفته‌اید؟
بله برای انتقال به شهرستان‌ها نیز می‌روم.
مثلا همدان، گرگان، سمنان، زنجان، شاهرود و اردبیل. به اکثر شهرهای ایران رفته‌ام.

رضایت گرفتن برای کودک چگونه است؟

رضایت گیری برای کودک خیلی سخت است. ما خودمان هم بیچه داریم، بارها خودم گریه کرده‌ام.

شکست در کار شما چه معنایی دارد؟

شکست هم جزیی از کار ماست. خانواده‌هایی که خیلی سرسخت هستند و ما به سختی از آنها رضایت می‌گیریم، کار را سخت می‌کنند، گاهی ندادن رضایت ما را با شکست روبه‌رو می‌کند، اما برخی از افرادی که به سختی رضایت داده‌اند، بعد از مدتی از ما بابت آرامشی که از این کارگرفته‌اند، تشکر می‌کردند. این خیلی برای ما لذت بخش است.

از سویی نیز خیلی‌ها رضایت نمی‌دهند، بعد از اینکه مریضشان فوت می‌شود، می‎گویند چرا به ما اصرار نکردید.

پی این کار باعث آرامش خانواده نیز خواهد شد؟
به خیلی! چون وقتی که اعضای متوفی خود را اهدا می‌کنند، خدا به آنها آرامش می‌دهد.

برای مثال، خانومی اعضای مادرش را اهدا کرد. بعد از مدتی به ما مراجعه کرد و گفت که خواب مادرش را دیده و او در خواب به او گفته که حالش خیلی خوب است و فردی برایش دعا می‌کند و خیرات می‌دهد.

آیا پرونده‌ای داشته‌اید که بیمار مرگ مغزی، پدر و مادر نداشته و باید از اقدام اجازه می‌گرفتید؟

بله موردی داشتیم که پدر و مادر نداشتند و اقوام هم به بیمارستان مراجعه نکردند و بیمار فوت و در بهشت زهرا دفن شد.
همچنین موردی بود که هیچ کسی سراغ بیمار مرگ مغزی نیامد و پدر و مادر نیز نداشت، با دستور قاضی کشیک اعضای بیمار اهدا شد.

آیا پرونده‌ای داشته‌اید که خانواده از رضایت ندادن پشیمان شده‌اند؟

بله! یک کودک مرگ مغزی داشتیم که هر چه اصرار کردیم خانواده رضایت نداد، روند رضایتگیری ۲ روز طول کشید که در دقیقه ۹۰ خانواده پشیمان شد اما کودک فوت کرد.

کد خبر 849481 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها مرگ مغزی اهدای عضو حوادث ایران

دیگر خبرها

  • شرط‌بندی ضد انقلاب روی مهره سوخته اسرائیل
  • همکاری دانشگاه‌ها و پلیس آمریکا در شناسایی حامیان فلسطین
  • تبادل مرگ و زندگی در جریان اهدای عضو
  • اعتراض اولتراهای میلان: لیائو هو شد و سکوها خالی!
  • پویش سلامت دهان و دندان در لرستان اجرا می‌شود
  • شاهد تقابل جریان شرافت و شرارت در غرب هستیم
  • در غرب شاهد تقابل جریان شرافت با شرارت هستیم
  • صدور ابلاغ صلح یاری برای ۲۱۹ مأمور فراجا در کرمان
  • تظاهرات حامیان فلسطین در برلین
  • وقتی هم‌میهن اجازه ندارد مستقل از رسانه‌های MI۶ و موساد باشد